من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۲۱:۳۵۲۶
فروردين

آقای کارگردان!

هرچقدر هم بازیگر باشم این صحنه را نمیتوانم

بدلکار نیاوری یا فاتحه ام خوانده است یا استعفایم..!

من.ساده 26فروردین93

۱۳:۳۳۲۲
فروردين

بزرگ و دور اگر باشند آرزوهای افقی ات،

در افق آرزوهایت سراب میبینی قدّ اقیانوس!

کافیست ثانیه ای خوابت ببرد و زلزله ای بیاید وسط آرزوهایت..

سونامی میشود بر سواحل آرامشت!

۱۰:۵۱۱۹
فروردين

حیف که آزاده تر از این حرفهاست، قاصدک!
میخواستم اجیرش کنم؛
اینقدر پشت پنجره ات پَرسه بزند تا بگیری اش..
آن وقت با صدای من آرام بگوید:
یادم،
تو را فراموش...

من.ساده. 19فروردین 93

۱۴:۴۰۱۱
فروردين

گاهی سکوت شنیدنی ترین صدایت میشود 

و گاهی دیدنی ترین جنجالت!

گاهی دندان شکن ترین پاسخت میشود و گاهی هم...

نه!

تو خودت را گول نزن!

سکوت من همانقدر از رضایت است که وقتی از بی نفسی داری خفه میشوی حنجره ات زور حرف زدن دارد!

من.ساده11فروردین93

۲۳:۰۶۰۱
فروردين

نوروزت پیروز! 

هه!

ببین! من هنوز همان کهنه شکسته ام! نوروز خودت پیروز!

من بیشتر از این نو شدن روزگار، آن زخمهای کهنه ام را باور میکنم...

خانه ای که داشتی‎‏ را نتکاندم امسال..

این هفتاد هشتاد تکان در دقیقه اش را هم ببخش، عادت است نه خانه تکانی!

تقصیر خودت بود که روی گسل فعال یک سینه کویری خانه ساختی..

سرت سلامت اگر خانه جدیدم در گونی کهنگیهای دورریزت میشود..

من.ساده. ۱فروردین ۹۳

۱۶:۰۶۱۶
اسفند
به نام تو
که دلم تنگ شده برای تو
از همان روز که گفتی پیاده شو..
همان دم در زمین خوردم و خاکی شدم!
ابن_سینا میداند چه دردیست درد خاک!
سرد سرد،
خشک خشک..
مثل خواب ..
مثل مرگ ...
مزاجم سوداوی شده بی تو!
۲۳:۱۷۰۸
اسفند

هنوز نفس میکشد

جنبش سبز جای خالی حضورت

شلوغ میکند، شعار میدهد!

چه آشوبگریست.. خیابانهای اصلی دلم را پر کرده و هنجارشکنانه راس نظام عقلم را نشانه میرود این دل تکراری.. 

دل تنگ..!

شعله اغتشاشات اخیر درونم باز گر گرفته،

شاید فرو اگر مینشست، غبار کنار میرفت و

۱۶:۱۳۲۶
بهمن
اگر میدانستی برای این قالی رنگ رنگ چه گلهای زیبایی بر سر دار رفتند تا خانه ات زیباتر شود خلع نعلیک میکردی و هر قدمت را ورود به جنت میپنداشتی؛ به سلام آمنین..
چه نیمه شبها که در سکوت جبهه هایش نقش "محرابی" میزدند و اللهم ارزقنا شهادت میخواندند برای زیباتر شدن "گلفرنگ" سرخ فردای عملیات..
چه "افشان" ها بافتند با شاخه هایشان شمشادها؛ وقتی زنجیر هیئتی حسین (ع) شدند در شور آخر شب اروند..
این نقش "تلفیقی" زیبا که میبینی