من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۰۱:۲۴۳۰
مهر

بیست! آفرین!

داشتم نمره انضباطها را میدادم نوبت به غمت رسید.

همیشه حاضر است، منظم و فعال! برعکس خودت اصلا غیبت ندارد!

بقول آقای مدیر مدرسه... یکمی از این یاد بگیر

من.ساده 30 مهر 92

۰۱:۲۵۱۴
مهر

دیدی سهممان یکی شد:

سکوت پرحرف تو و حرفهای ساکت من..

کاش بجای خوابهای آشفته، آشفتگیهایم خواب بود...

من.ساده 14 مهر 92

۰۱:۲۵۱۰
مهر

دیگر راهی نمانده دارم میرسم..

نمیدانم آنجا که تو ایستادی هم غروب هست یا نه، شاید تو هنوز در صبحی..

صبح.. همانجا که کنارم بودی...

بگذریم، دارم میرسم دیگر، من خیلی به غروب نزدیک شده ام،

افق را نگاه کن!

شاید سایه ام هنوز در تقلای تو دست درازی کرده سویت

تا رسیدن من به خود غروب همه تلاشش را خواهد کرد، خودش را تا میتواند خواهد کشاند سمت تو..

این خاصیت غروب نیست اما، خاصیت من هم نیست، تو همیشه خواستنی هستی...

من.ساده. 10 مهر 92

۰۱:۲۶۰۸
مهر

سرمای بدی خوردم

گلویم درد دارد،سرم سنگین شده، سینه ام عزمش را جزم کرده که راه نفسم بسته شود!

سرفه که میکنم صدای خس خس زنگ داری میدهد، صدای خورده شیشه...

یا شاید یخ خورد شده، قلبم از سرمای زمستان بوستان نگاهت یخ کرد و شکست..

نه ادالت کولد به کارم می آید نه آنتی هیستامین، نه خود پنی سیلین حکیم!

شکسته... گچ گرفتنی هم نیست، در جایی خواندم باید گل گرفت..

علی الحساب از آن نوشیدنی های داغ همیشگیت که آذوقه روزهای مبادای زمستانی م شده سر پا هستم

من.ساده. 8 مهر 92