من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنهایی» ثبت شده است

۲۰:۴۸۲۳
شهریور

بخت که با من نبود،

گفتم کاش با تو هم نباشد.

چون نمیدانستم چگونه شرح دهم،

بی تو بودن را،

برای روزگاری که با توست.

۱۰:۱۷۲۷
مهر

بی مهری را سرمای آبان فریاد می زند.
بیچاره دل به مهر بستگان؛
به مهربانی خورشید تکیه کرده اند.
و خورشید...
چه بی رحمانه زندگی را می گرداند.
وقتش که رسید خواهند فهمید؛
در برابر باور بی رحم زمانه خورشیدی التماس راه به جایی نخواهد برد.
وقتش که رسید، دیگر دیر شده است...

۰۰:۰۲۱۵
اسفند

دور نمیشوم
حتی اگر دیگر صدای قدمهایم را نشنوی
من همین نزدیکی
دارم دور خیال تو قدم میزنم
بیصدا
بیصداتر
و بیصداتر..

۲۰:۵۰۲۳
آذر

آسمان هم که باشی،

یک روزهایی شب میشوی..


۲۰:۵۵۲۷
خرداد
دل من تنهایی اش را از روز تقسیم دارد،
وقتی عقل دست و پا خواست و او فقط مهربانی...
ثانیه ای از "فَیَکـُون"ِ خواسته اش نگذشته بود که دست مهربانی برایش سیب چید!
بی دست و پا حساب فریبش را نکرده بود...
دست، در تملک عقلی بود که میخواست دل را هم صاحب شود..!