من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حال» ثبت شده است

۱۱:۳۶۰۵
شهریور
باید در قواعد زبان تجدید نظر کنند؛ این چیزی که نامش زبان حال است، یک کوه گذشته با خود دارد. و همین می شود که بعضیها زبان مادریشان با ما یکی ست، اما فهمیدنشان سخت است.
از این هم که بگذریم، وجه تسمیه "حال" چیست؟ اسمش را اینگونه گذاشته اند که فکر کنیم چون اکنون است باید "حال" کنیم؟!
یا مثلا جمله "او رفته است"...
کجایش گذشته است؟! امید و وعده بازگشت پیش کش این زبان، اما اقلا چرا آینده نباید قانونا هیچ درکی از این رفتن داشته باشد..؟
نمی دانم این از نفهمی زبان است یا خودش را به نفهمی زده تا در فراموشی کمکمان کند؟

رونوشت: غلامعلی حداد عادل :)