من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

۰۰:۳۳۰۸
ارديبهشت

تقدیر نگذاشت چشمانت بیش از این روزی ام باشد

من از ابتدا هم پذیرفته بودم سهم دنیای من نیستی

اکنون روزگار دستانت را از من گرفته

اما تا دلت بخواهد هوایم از عطر تو سرشار است

از آن نیمه شب که شیشه عطر تو شکست

با هر سرد و گرمی در روزگارم انگار باد می شود

عطر تو می وزد

بوی سیب

بوی فرودگاه بغداد

بوی رقص در خون

بوی تشنه ی زار

بیخیال #دیپلماسی ای که پاره پاره شدنت در #میدان را نمی فهمد

بیخیال بچه (ننه) ی انقلابی که سکه های فدا نشدن دیپلماسی اش را هم گرفته است!

من با هر سرد و گرمی که عطر تو را بیاورد خوشم

بگذار سرد و گرم کنند

عطر تو بیشتر می پیچد

بگذار فتنه کنند

خون یاران حسین (ع) زنده تر می شود..

إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَةً فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً

۲۱:۲۰۲۷
آذر

حسین* آیه های اشک آلود سوره فتح و ظفر خداست

سوره ای نه مکی و نه مدنی؛

که تنهای تنها در کربلا نازل شد...

الف لام حسین*!

حروف مقطعه ای که تفسیرش

۲۳:۳۶۱۵
آبان

باز هم بغض، پدر،

توی گلویم مانده

دیروقت است، پدر،

شانه مویم مانده

میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟

خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده

راستش خاک بهانست پدر،

میدانی...

رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...

پس چرا ساکتی آخر؟

پدر جان خوابی؟

پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟

چشم، بابا... بخوابیم...

...

فقط یک جمله...

آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:

عطر یاس عمو عباس میاید انگار...

آه...

ای وای... پدر...

دست عمویم مانده..

۱۰:۲۷۱۳
آبان

حافظه شیعه قویست که کربلا بهشتش شده!

یادش بخیر؛

سرخی سیب آخرین عطری بود که در بهشت چیدیم...

۱۶:۱۸۲۵
آذر

کفشها...
راضی شوید از من
من برای جاده عشقش محیا نیستم
سر...
به حکم احتیاط واجبی هر روز زنجیرم میکند
کفشها، راضی شوید از من
پا نیستم...