من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

۲۳:۴۸۲۸
فروردين

خواب دیدم برای مژده ای با قاصدکها به توافق رسیده ای..
بیدار که شدم اما..
دیدم باد مخالف است..

۰۱:۲۲۰۷
آذر

امان از کلاغ پیر قصه های ما،

کدام قصه گو اولین بار کلاغ را وارد قصه هایمان کرده که این طور پایان شیرین داستان را لنگ خود کند وجود ناجورش..امان از کلاغ شوم قصه نبودن تو که نمیخواهد به خانه اش برسد..

من.ساده 7 آذر 92

۰۱:۰۹۲۷
تیر

ساعت کوکی کوچک خیلی چشم انتظار رمضان بود تا چشمانت را به سحر باز کند

بچه تر از آن بود که احساس بزرگی مثل انتظار چشمانت در قلبش جای بگیرد...

راه رفتن را هم تازه آموخته بود طفلک

پاهای کوچکش را کرده بود در کفشهای پاشنه دار، قدم میزد

تق تق تق

(نگاهم کن دیگر)

...

با توام! کوکم نمیکنی؟

نگفتی این صدا با تیک تیک فرق دارد؟

اما

خوابیدی، بی آنکه منتظر زنگش باشی

او هم خوابید، پاهایش دیگر جان نداشت، دلش را نمیدانم اما

شاید هم خودش را به خواب زد تا حالا تو سحر بیدارش کنی

دارد انتظار را یاد میگیرد از بی محلی تو

من.ساده 27 تیر 92