من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

۰۱:۰۷۰۷
ارديبهشت

من حتی المقدور، کما فی السابق تو ام!
نه آنجا که عوام الناس "ما سَعیٰ" می خوانند؛
نه آنجا که بیشتر اگر بخواهی "لیس للانسان" من باشد؛
که مثلا حد مقدور شهید جان اوست و سعیِ عوام توسل به شهید!
مرا کما فی السابق، لیس للانسان عوام بخواه..

۰۸:۵۷۰۳
ارديبهشت

یک روز می رسد
قصد ماندن داری؛
اما بهای ماندن را نه
هرلحظه دلش را شکسته ای
و نمیدانی به کدام لحظه قسم بخوری
که اینبار لحظه ها خوب خواهد بود؛
که بگذار بمانم!


پ.ن: ایراد انسان آنجای گذشته اش بود؛
که فراموش کرد ذاتا رفتنیست
مگر اینکه تلاشش خلاف این را ثابت کند..


۱۷:۰۷۳۰
فروردين

ما درختانی هستیم که هرچقدر هم بزرگ شویم،

ریشه مان همانجاست که زمین خورده ایم!


برگهای سبزمان که از زمین درد دلی ندارند؛

ریشه می ماند و گوش کرم های خاکی!