دل دست دوم، فروشی..

حال خانه متروکی را دارم که بعد از کلی چشم انتظاری،

سمسار کلید به قفلش انداخته..!

سخت است فقط برای فروشنده ها دندان گیر بودن...

یادم، تو را فراموش..

حیف که آزاده تر از این حرفهاست، قاصدک!
میخواستم اجیرش کنم؛
اینقدر پشت پنجره ات پَرسه بزند تا بگیری اش..
آن وقت با صدای من آرام بگوید:
یادم،
تو را فراموش...

من.ساده. 19فروردین 93

این نامه رو خدا فقط بخونه

به نام تو
که دلم تنگ شده برای تو
از همان روز که گفتی پیاده شو..
همان دم در زمین خوردم و خاکی شدم!
ابن_سینا میداند چه دردیست درد خاک!
سرد سرد،
خشک خشک..
مثل خواب ..
مثل مرگ ...
مزاجم سوداوی شده بی تو!

فیزیک نمیگذارد دل تنگ نشوم

بخواهم هم نمیشود دلم تنگ نشود

هواشناسی خیابانها میگفت زمستان هم انگار عزم آمدن کرده تا سرمای هوای نبودنت دوچندان شود و من بمانم و یخ بندان تنهایی...

باور نداری؟ انبساط و انقباض را که دیگر باور داری؟ قلبم از آهن هم باشد در این سرما منقبض میشود..

نه نمیتوانم.. فیزیک نمیگذارد دل تنگ نشوم..

من.ساده 10 آذر 92

این خستگی خستگی ناپذیر است...

دلم تنگ شده! میدانی اصلا؟

خسته از خم کردن ها و شکستنهای روزگار،

میگذرم

اما میمانم...

شاید روزی رسید که مرهم شدی

یا لااقل چسب زخمی

خسته منتظر میمانم...

اما مطمئن باش این خستگی، خستگی ناپذیر است...

من.ساده.24 تیر92