من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

ادای خدایی

چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۳۴ ق.ظ

خدا با بنده هایش یک فرقی دارد که برای درد دل جذابترش می کند

وقتی دردی داری و نزدیکانت می فهمند اصرار پشت اصرار می آورند که جان من بگو چته؟! چرا اخمات تو همه؟! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟!

اما وقتی گفتی و فهمیدند معمولا ماجرا تمام می شود. انگار که موضوع غصه تو این بوده که دردت را نمی دانستند و حالا با دانستنش همه چیز حل شده است. انگار که یک آخیش هم به آنها بدهکار شده ای بعد از شنیدن رازت. حتی بعد از آن کمتر با تو حرف می زنند، نکند که توقع بیجایی داشته باشی!

انگار نه انگار که بجز چندجمله حرف یا راز هیچ چیزی در دنیای فیزیکی جابجا نشده. هیچ سمتی از نخ تکان نخورده که گره باز شود.

خدا ولی فرق می کند، نه قبلش اصرار می کند که لعنتی تو فقط بگو چه مرگته، نه بعدش تو را با راز لو رفته ات به حال خودت رها می کند. یعنی حتی اگر مشکلت حل نشود باز می گویی حکمت خداست دیگر. می گویی بخاطر خودم گره را باز نکرد نه بخاطر خودش. دلت نمی‌سوزد از اینکه طرف ادای دلسوزی را درآورد! 

فرقش همین است، خدا ادای خدایی در نمی آورد.

۹۷/۰۵/۱۰ موافقین ۲ مخالفین ۱

ادا

خدا

درد دل

دلسوزی

دلنوشته

من.ساده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">