نوشیدنی داغ خاطرات
دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۶ ق.ظ
سرمای بدی خوردم
گلویم درد دارد،سرم سنگین شده، سینه ام عزمش را جزم کرده که راه نفسم بسته شود!
سرفه که میکنم صدای خس خس زنگ داری میدهد، صدای خورده شیشه...
یا شاید یخ خورد شده، قلبم از سرمای زمستان بوستان نگاهت یخ کرد و شکست..
نه ادالت کولد به کارم می آید نه آنتی هیستامین، نه خود پنی سیلین حکیم!
شکسته... گچ گرفتنی هم نیست، در جایی خواندم باید گل گرفت..
علی الحساب از آن نوشیدنی های داغ همیشگیت که آذوقه روزهای مبادای زمستانی م شده سر پا هستم
من.ساده. 8 مهر 92