من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۸:۵۰۰۷
تیر

باور کنم؟

که این تویی؟

که این کبوتر راه بازگشت را بلد بود و بر نمی گشت؟

کم کم باور کرده بودم که از تو برای من نامی مانده؛

و در جایی، برای زنی، مادری، آرزومندی،

یا برای شهری... شهید گمنامی!

باور نمی کنم..

تو باور می کنی؟

که این منم، این چنین آرام؟

منتظری که ساعتی از نبودنت را تاب نمی آورد.

زبانم گلایه دارد اما تو باز آرام چشم هایم را گوش کن

رواق منظر چشم من آشیانه توست،

کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

۰۹:۲۰۰۳
تیر

چه رنج آشنایی، 

من، تو، کویر.. 

و آن گاه که احساس به تکاپو افتاد،

و دلها در هم آمیخت،

و از عشق زنده به گور سوال می شود به کدامین گناه کشته شدی؟!