من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غم» ثبت شده است

۱۰:۱۷۲۷
مهر

بی مهری را سرمای آبان فریاد می زند.
بیچاره دل به مهر بستگان؛
به مهربانی خورشید تکیه کرده اند.
و خورشید...
چه بی رحمانه زندگی را می گرداند.
وقتش که رسید خواهند فهمید؛
در برابر باور بی رحم زمانه خورشیدی التماس راه به جایی نخواهد برد.
وقتش که رسید، دیگر دیر شده است...

۰۹:۱۲۲۱
تیر

تو را از غم من سهم است

و مرا سهم از تو؛

غم


 پ.ن : شاعر (هرچند نـ)میگوید: هر دو غمگینیم، اما این کجا و آن کجا
۱۹:۱۰۰۴
مرداد
کاش آدرس دیگری هم داشتیم
جایی که گاهی خانه نباشیم
وقتی پستچی غم می آورد :(

پ.ن: صدقه را جدی بگیریم..
۰۱:۲۴۳۰
مهر

بیست! آفرین!

داشتم نمره انضباطها را میدادم نوبت به غمت رسید.

همیشه حاضر است، منظم و فعال! برعکس خودت اصلا غیبت ندارد!

بقول آقای مدیر مدرسه... یکمی از این یاد بگیر

من.ساده 30 مهر 92