من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباس» ثبت شده است

۲۰:۱۶۲۵
خرداد

شطّ العرب 175 بار بیشتر از فرات فهمید:
عباس بی بال هم که باشد بخاطر آب دست از پرواز نمیکشد!


پ.ن: برای تصویر بزرگتر، روی عکس کلیک کنید

۲۳:۳۶۱۵
آبان

باز هم بغض، پدر،

توی گلویم مانده

دیروقت است، پدر،

شانه مویم مانده

میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟

خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده

راستش خاک بهانست پدر،

میدانی...

رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...

پس چرا ساکتی آخر؟

پدر جان خوابی؟

پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟

چشم، بابا... بخوابیم...

...

فقط یک جمله...

آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:

عطر یاس عمو عباس میاید انگار...

آه...

ای وای... پدر...

دست عمویم مانده..

۱۹:۵۱۲۷
تیر
وصیت را که میشنید دست به چشم گذاشت؛ یا ابتی سمعا و طاعتا..
وصیت را که اجرا میکرد دست و چشم گذاشت؛ یا اخا ادرک اخاک...
۰۰:۵۱۱۲
خرداد

باید هم عیدی علی دو برابر باشد!

عیدی رجبیون شعبان است و الحق او رجبیترین رجبیون است..

دو برابر گرفت

یکی برابر مادر و ارباب مهر آب

یکی برابر پدر و سلطان فرقِ شکافته..

نمیدانم چه سرّیست که شعبانیها به محرم میرسند و عاشورایی میشوند

از اول هلالش، حسین و عباس و علی های حسین...

تا قرص کاملش مهدی فاطمه..!

علیهم السلام