برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:
(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)
توی گلویم مانده
دیروقت است، پدر،
شانه مویم مانده
میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟
خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده
راستش خاک بهانست پدر،
میدانی...
رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...
پس چرا ساکتی آخر؟
پدر جان خوابی؟
پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟
چشم، بابا... بخوابیم...
...
فقط یک جمله...
آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:
عطر یاس عمو عباس میاید انگار...
آه...
ای وای... پدر...
دست عمویم مانده..
باید هم عیدی علی دو برابر باشد!
عیدی رجبیون شعبان است و الحق او رجبیترین رجبیون است..
دو برابر گرفت
یکی برابر مادر و ارباب مهر آب
یکی برابر پدر و سلطان فرقِ شکافته..
نمیدانم چه سرّیست که شعبانیها به محرم میرسند و عاشورایی میشوند
از اول هلالش، حسین و عباس و علی های حسین...
تا قرص کاملش مهدی فاطمه..!
علیهم السلام