من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

۰۱:۰۷۰۷
ارديبهشت

من حتی المقدور، کما فی السابق تو ام!
نه آنجا که عوام الناس "ما سَعیٰ" می خوانند؛
نه آنجا که بیشتر اگر بخواهی "لیس للانسان" من باشد؛
که مثلا حد مقدور شهید جان اوست و سعیِ عوام توسل به شهید!
مرا کما فی السابق، لیس للانسان عوام بخواه..

۲۳:۱۳۱۸
اسفند

نامش دل تنگی است
اما اقیانوسی است که هر طرف می روی نمی رسی
خاطرات هم فقط تکه چوبی می شود زیر سینه ات
تکه چوب قطب نما دارد؟
همه چیز در گذر است و تو گمی میان این همه چیز که موجند و در گذر

نامش دل تنگی است
اما چیزی بر تو تنگ نشده،
نه آب را می پایی
نه ساحل را
نه تکه چوب را
تو فقط می خواهی بدانی او هم موج شده؟
کاش شده باشد؟ کاش نشده باشد؟

من گم شده ام؛
صدایم را می شنوی حضرت فانوس دریایی..؟
۰۱:۲۵۰۹
تیر

از بهشت بیرون پریده ایم

و اینقدر دست و پا میزنیم تا بمیریم

برای ماهی ها هم خنده دار است!

ما قسمت بالا و پایین پریدن بیرون از تُنگ را زندگی نامیده ایم..

۱۹:۱۱۲۵
بهمن

جان داده ترین

جان داده ترین زنده دنیاست

باور نکنی!

زندگی این منِ بی تو...

۲۰:۳۲۱۸
بهمن

شکست خورده ترین؛ سربازیست که تا آخر شطرنج

از همه حرکات فقط نگاه را می تواند...

باخته،

چون زود تاخته!

و همین که او "مهره سوخته" است یعنی کسی حجم طولانی سوختنش را نفهمیده...

۱۰:۴۴۱۷
ارديبهشت

دل من دست تو مثل چاقوی ابراهیم،
به زبان آمده با اشک سخن میگوید:
دست تو یامرنی:
دل بیچاره ببُر!

حلق این عشق بدر!

صاحبم ینهانی:
چاقوی کوچک تو دسته خود را ببُرد؟!

شهر هرت است مگر؟

۲۳:۳۵۰۳
بهمن

ماهی قرمز

بعضی خاطره ها را
پاک که میکنی، لبخند میزنی؛
زورکــــــی!
مثل لبخند ماهی قرمزی که تا لنگ ظهر کنار تنگ خوابیده
انگار که دیشب خواب خوبی دیده باشد
خواب خوب پروانه شدن...

۱۴:۲۴۲۷
ارديبهشت

هوای دلم قاطی کرده بی تو!

دیروز غروب، پاییز بود

شب، زمستان شد

حساسیت چشم و بینی نیمه شبم بوی فروردین میداد و حالا...

اردیبهشت شده و من دارم آب نیسان جمع میکنم!

همینطور نباشی فردایم جهنم است...