من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

۱۲:۲۴۲۹
ارديبهشت

گمان کنم ستاره ای که محو روی ماه شد

دلش پر از شراره های آه شد

دلش گرفت از نگاه و چشمک ستاره ها

به انعکاس آفتاب صبح از درون چاله ها

گمان کنم ستاره سوخت در مدار دور مانده از مدار ماهواره ها

از اینکه عشق اشتباه آخر است و بعد از آن مدار زندگی تمام میشود به ناله ها

ستاره رفت پا به پای ماه روی سطح برکه ها

صدف، صدف، کناره ها...

ستاره رفت تا تباه شد

درست مثل شاپرک که روی شمع،

ستاره غرق ماه شد

به چشم بی سلاح من ستاره مثل آسمان سیاه شد

گمان کنم ستاره هم دچار اشتباه شد...

۲۳:۳۶۱۵
آبان

باز هم بغض، پدر،

توی گلویم مانده

دیروقت است، پدر،

شانه مویم مانده

میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟

خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده

راستش خاک بهانست پدر،

میدانی...

رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...

پس چرا ساکتی آخر؟

پدر جان خوابی؟

پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟

چشم، بابا... بخوابیم...

...

فقط یک جمله...

آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:

عطر یاس عمو عباس میاید انگار...

آه...

ای وای... پدر...

دست عمویم مانده..