من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۱۸:۲۸۲۲
شهریور

:(((

میبینی؟

هرچه سعی میکنم پرانتز این ماجرا بسته نمیشود..

۱۵:۰۰۱۷
شهریور

چادر سه نقطه دارد

همان سه نقطه ای که فرق است بین پوشیدگی و پوسیدگی!

۱۹:۰۱۰۷
شهریور

و خدا گفت که "اعطیناکَ"
شادی "شانئکَ" مُرد و  هو الاَبتر شد..!

۰۰:۳۷۳۱
مرداد

کاش از صدای انفجار چشمانم بسته نمیشد
پدرت راست میگفت
زندگی فقط یک چشم بر هم زدن است..
من چشم برهم زدم، پدرت رفت
من چشم بر هم زدم، تو رفتی
چشم باز کن دخترم
تا با نهیب موشک بعدی
تو چشم بر هم بزنی، من بیایم..

۲۱:۴۸۲۳
مرداد

با تجربه تر ها خوب میدانند

زودگذرترین نعمت دنیا

عمر مادر است...

تو چند پیراهن دیگر میخواهی پاره کنی تا بفهمی؟!

۱۳:۵۰۱۶
مرداد

به سوی تو هر روز در رفت و آمدم

نمازهایم شکستنی شده..

فقط

کامل میخوانم چون سفرهایم کاریست!

۱۸:۵۴۱۳
مرداد

با همیم ولی پشت یک سدّ بزرگ...  :(

بیا سفر کنیم

از اینجا

تا لبخند...

.

.

(:

۲۳:۳۸۱۱
مرداد

حیف شد...
تو هم فرزندی نبودی که فرعون دنبالش بود
آه نمیکشم
شش ماهه حسین هم موسای نیل نشد
اما اصغر فرات که شد!
حیف شد...
یوسف بودن سخت است
اما چاه خماری ما را که گذراندی،
عزیز میشوی!
و غزه،
عزیز مصر خشکسالی
سیلو سیلو عشق جمع کرده ایم برای به زانو درآوردن معابد نفت و دلار
حیف شد...
نیستی و پیراهنت بوی خون میدهد
و انگار پنجه گرگها سربی بوده و بزاق آویزان از پوزه هاشان تعفن باروت داشته
نیستی
و انگار من هم کور خواهم شد
همچون نسل آخر فرزند آدم
پاک میکنم
خون ماه رویت را
که تو باید صاحب زلیخا شوی!
جنازه تو رنج را تعریف میکند و عکس تو اگر در مهمانی سازمان ملل قدم بزند حکایت دست و ترنج را!
خون به کاغذ میچکد از دستهای قلم به دست
نه برای شستن گناه عشق زلیخا
که برای بمب بیشتر!
آه نمیکشم
که سختی تقدیر رسولان است و تو رسول عشقی...