چه عجیب درخاطرم میمانی، اگرچه جا نمیشوی و میدانم که میدانی عذرم موجه است در این تنگی.
چه عجیب مطلوبی مینمایی که راهِ دور شدنم از تو برایم زود بن بست میشود اما راه نزدیک شدنم دراز و بی منتهاست.
وای بر من!
یعنی چقدر دور شده ام که صدایم هنوز به تو نرسیده از دیشب!
دیشب زیر اشکهایم دراز کشیده بودم و خسته از بیداری، که پرسیدم