من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من.ساده» ثبت شده است

۰۸:۵۵۱۲
تیر

حال آتشکده ای را دارم که اسلام آورده است

از ترس خاموشی با گاز شهری تقیه کرده ام!

من مدتهاست هوایم با هوای شهر یکی شده...

۱۸:۵۲۰۲
خرداد

دورترها صدای فریاد،
پژواک زجر نیست، 
که دخترم کشید
روز مرگ بی صدای مادرش
میان واق واق بمب!
دورترها انعکاس نور و آب،
اشک نیست
که دل بریده از دو چشم من
برای لخته های خون صورت یتیم دخترم..
صدا، صدای مرگ زوزه ها و پارس های جاهلانه هاست،
که خنجرم به دادشان رسیده است!
و انعکاس، سراب شور احمقانه ایست، توی مغز خشک تو
با توام ریاض!
تویی که اصل یک نجاستی، 
به سینه لباسهای عاشقانه حجاز!
دریغ، 
مجال گردش شغال نیست خاک من!
دریغ، خاک من یمن...
به گوش! خانواده سگان "حرب سادس" عرب!
به گوش! شقشقیه ایست، که زود از نجابتم به کام میشود:
من یمانی ام، شیعه علی (ع)، 
خیر خلق رب، ابوالعجب!
وقت پاکی زمین، زمان مرگ توست، 
لحظه ای که صبر خنجرم تمام میشود...

۱۲:۲۴۲۹
ارديبهشت

گمان کنم ستاره ای که محو روی ماه شد

دلش پر از شراره های آه شد

دلش گرفت از نگاه و چشمک ستاره ها

به انعکاس آفتاب صبح از درون چاله ها

گمان کنم ستاره سوخت در مدار دور مانده از مدار ماهواره ها

از اینکه عشق اشتباه آخر است و بعد از آن مدار زندگی تمام میشود به ناله ها

ستاره رفت پا به پای ماه روی سطح برکه ها

صدف، صدف، کناره ها...

ستاره رفت تا تباه شد

درست مثل شاپرک که روی شمع،

ستاره غرق ماه شد

به چشم بی سلاح من ستاره مثل آسمان سیاه شد

گمان کنم ستاره هم دچار اشتباه شد...

۲۳:۱۵۲۹
بهمن
خس خس خس
مثل صدای پاهای پیرمرد خسته، که جان ندارند تا به خاک کشیده نشوند
مثل صدای جاروی رفته گر، که نصفه شبی وقتی میشنوند فقط به پنجره میگویند آخی... کاش تو هم میخوابیدی
خس خس خس... خسته خسته خسته
جارویش را رها نمیکند، ریه هایت در این شهر همیشه نصفه شب و 
۲۳:۳۵۰۳
بهمن

ماهی قرمز

بعضی خاطره ها را
پاک که میکنی، لبخند میزنی؛
زورکــــــی!
مثل لبخند ماهی قرمزی که تا لنگ ظهر کنار تنگ خوابیده
انگار که دیشب خواب خوبی دیده باشد
خواب خوب پروانه شدن...

۲۰:۵۰۲۳
آذر

آسمان هم که باشی،

یک روزهایی شب میشوی..


۱۸:۵۷۲۰
آذر
خدا را چه دیدی!

شاید روزی از کنارم عبور کردی...

حتی از کنار قبرم!

فاتحه ات هم نه؛

فقط صدای راه رفتنت،

آهنگ لرزه ای که به خاک می افتد

راضی ام میکند

از دنیایی که بی آهنگ گذشت...



درد نوشت: هر چند که من کجا و فطرس کجا
اما در این دره تنهایی، سالهاست بال و پر سوخته ام حسین می خواهد...


پ ن: عاشقانه اش نه برای همه، همانطور که حسینی اش هم نه برای همه..!
۲۳:۲۴۲۹
مهر

زندگی سخت مثل روز پرکار است

وقت خواب سرت را میگذاری و میگویی آخیش... و ...

خدا نکند به غلت شبانه و خواب نرفتن از فرط آسانیِ روز دچار شویم آخر عمرمان!


#منبرنوشت :)