برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:
(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)
شاید روزی از کنارم عبور کردی...
حتی از کنار قبرم!
فاتحه ات هم نه؛
فقط صدای راه رفتنت،
آهنگ لرزه ای که به خاک می افتد
راضی ام میکند
از دنیایی که بی آهنگ گذشت...
توی گلویم مانده
دیروقت است، پدر،
شانه مویم مانده
میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟
خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده
راستش خاک بهانست پدر،
میدانی...
رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...
پس چرا ساکتی آخر؟
پدر جان خوابی؟
پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟
چشم، بابا... بخوابیم...
...
فقط یک جمله...
آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:
عطر یاس عمو عباس میاید انگار...
آه...
ای وای... پدر...
دست عمویم مانده..