من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۲۳:۱۵۲۹
بهمن
خس خس خس
مثل صدای پاهای پیرمرد خسته، که جان ندارند تا به خاک کشیده نشوند
مثل صدای جاروی رفته گر، که نصفه شبی وقتی میشنوند فقط به پنجره میگویند آخی... کاش تو هم میخوابیدی
خس خس خس... خسته خسته خسته
جارویش را رها نمیکند، ریه هایت در این شهر همیشه نصفه شب و 
۰۰:۱۰۲۳
بهمن

بزن باران
زمین لب تشنه تر از این نخواهد شد
هوای خانه ات مه دارد و سرد است،
بیا هم خانه ما شو
بزن باران،
زمین تب کرده از احوال آدمها هراسان است
نشان ده روی سردت را،
بیا طوفان و 

۲۳:۳۵۰۳
بهمن

ماهی قرمز

بعضی خاطره ها را
پاک که میکنی، لبخند میزنی؛
زورکــــــی!
مثل لبخند ماهی قرمزی که تا لنگ ظهر کنار تنگ خوابیده
انگار که دیشب خواب خوبی دیده باشد
خواب خوب پروانه شدن...

۲۰:۱۶۲۸
دی
خوابیده ایم، در بستر نفت و مذاکره
پشت درهای بسته مان اما؛
پیامبرمان تمام شب را در جدال احزاب است
لیلة المبیت مان مبارک!

۲۱:۲۰۲۷
آذر

حسین* آیه های اشک آلود سوره فتح و ظفر خداست

سوره ای نه مکی و نه مدنی؛

که تنهای تنها در کربلا نازل شد...

الف لام حسین*!

حروف مقطعه ای که تفسیرش

۲۰:۵۰۲۳
آذر

آسمان هم که باشی،

یک روزهایی شب میشوی..


۱۸:۵۷۲۰
آذر
خدا را چه دیدی!

شاید روزی از کنارم عبور کردی...

حتی از کنار قبرم!

فاتحه ات هم نه؛

فقط صدای راه رفتنت،

آهنگ لرزه ای که به خاک می افتد

راضی ام میکند

از دنیایی که بی آهنگ گذشت...



درد نوشت: هر چند که من کجا و فطرس کجا
اما در این دره تنهایی، سالهاست بال و پر سوخته ام حسین می خواهد...


پ ن: عاشقانه اش نه برای همه، همانطور که حسینی اش هم نه برای همه..!
۲۳:۳۶۱۵
آبان

باز هم بغض، پدر،

توی گلویم مانده

دیروقت است، پدر،

شانه مویم مانده

میشود خیره نمانی و نگاهم نکنی؟

خاک و خاکستر و خون بر سر و رویم مانده

راستش خاک بهانست پدر،

میدانی...

رد سیلی ست که از دست عدویم مانده...

پس چرا ساکتی آخر؟

پدر جان خوابی؟

پس چرا چشم تو باز است و به سویم مانده؟

چشم، بابا... بخوابیم...

...

فقط یک جمله...

آخرین قطره آهی ست که در کنج سبویم مانده:

عطر یاس عمو عباس میاید انگار...

آه...

ای وای... پدر...

دست عمویم مانده..