در شهر عیب تو را جار میزنند

تمام حق ستار الذنوبی خدا را هم بجای آرَم،

تمام شهر میفهمد چه کاری با دلم کردی...

تقدیر، قضایم کرد!

سفرت "کاری" تر از این حرفها بود
اما تو می توانی مرا "شکسته" بخوانی...
با نیت قضا..!

روضه خوان

دست از حسین نمیشکد

بزرگ مردی که در وسط معرکه این چنین سربسته روضه باز قتلگاه میخواند:

السّلام علی الشَّیب الخَضیب...

بگذار زیر سقف گنبد تو پا بچسبانم

دویدن من رسم بندگی من است

و رسیدن به تو رسم امیری تو

نعم الامیر من... 

تو که مقصد خروج باشی دردسر مجوز خروج کیلویی چند؟

بگو چند پادگان دیگر را تا حفاظتش زیر پا بگذارم که نگاهم کنی؟

تروریست عزیز

هراس شهر تهرانی که در آن "او" کنارم نیست

شبیه وحشت پاریس یا بیروت و کوبانیست

رقابت

رقیب تو پس از تو روزگارِ ناگوار بود...

کپیِ بعضِ اصل تو... چو قاتلی پیِ نشانی من است

رقیب من که از کفم تو را ربود... به مهربانی من است؟

:(:

ما نفوذ ناپذیریم!

برای مقاومت حسینی چه فرجامی برجا ماندنی تر از شهادت ؟
و برای حماقت و راحت طلبی چه بردی باختنی تر از گندم ری.. تهران.. شمیرانات..!؟
با زر و فریب و تحریم هیهات که سینه عباس مثل کوفیان نفوذ پذیر ذلت بشود..
و هیهات که با شمر امان نامه امضا کند و با یزید دست بدهد
معامله پسر علی و دشمن حسین؟ هیهات!
حرف او همان است که فردا ظهر پیش چشمان فرات زده است:
والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی

پ.ن: بصیرت را الان از این کلام معصوم کاملا درک میکنیم:
امام صادق (ع) :عمویم عباس بن على (ع) بصیرتى نافذ و ایمانى محکم داشت!

تصویر سازی از دوست و استاد میلاد پسندیده (مشاهده تصویر کامل)

قربة الی الحسین

حج به جا می آورم

نیمه کاره، به سوی قربانگاه...

قربة الی الحسین..!