من.ساده

دفتر خط خطیهای یک منِ ساده

بعد از تو جوری زندگی خواهم کرد
که ماه بعد از سپیده
و مترسک در پاییز...
و جوری خواهم مُرد
که پیله بعد از پروانه
و آدم برفی در فردا...
بعد از تو تمام شب های من آفتابگردانی میشود...

من.ساده

برای اطلاع از مطالب جدید، ایمیلتان را وارد نمایید:

(لطفا بعد از ثبت ایمیل، وارد ایمیل خود شده و فعالسازی را انجام دهید)

  • ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۷ شور
  • ۱۷ مهر ۰۲، ۲۳:۵۲ - خون بهای عشق :)

۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

۰۱:۲۵۰۹
تیر

از بهشت بیرون پریده ایم

و اینقدر دست و پا میزنیم تا بمیریم

برای ماهی ها هم خنده دار است!

ما قسمت بالا و پایین پریدن بیرون از تُنگ را زندگی نامیده ایم..

۱۶:۴۱۰۴
خرداد

من از برقی که صدایش به زمین نرسد بیشتر میترسم
حادثه باید خیلی تلخ باشد که صدایش را در نیاورد؛ ابری که از نمایان شدن اشکهایش ابایی ندارد..!

۱۳:۲۵۰۳
ارديبهشت
در هر سفر چیزی گم کرده ام
در چشمان تو، چشمانم را
در حسرتت، خیالم را
در تنهایی، گوش هایم را
و حالا در نمی دانم کجا؛
دست و پایم را
بی این همه چگونه سفر کنم؟
ترسم به محراب بروم
نکند خدایم را...
۱۷:۰۷۳۰
فروردين

ما درختانی هستیم که هرچقدر هم بزرگ شویم،

ریشه مان همانجاست که زمین خورده ایم!


برگهای سبزمان که از زمین درد دلی ندارند؛

ریشه می ماند و گوش کرم های خاکی!

۱۷:۴۸۰۹
تیر

روزگارم دفتر نقاشی است

چیزهایی هست

که نه می توان گفت نه نوشت

باید کشید

چیزهایی مثل درد

۰۰:۳۶۱۸
خرداد

در بیخبریها نه فقط نای

نه تنها چشمم

از بس که اشک،

گونه من درد میکند..

۱۹:۱۱۲۵
بهمن

جان داده ترین

جان داده ترین زنده دنیاست

باور نکنی!

زندگی این منِ بی تو...

۲۳:۳۲۲۲
بهمن

این زمین خورده محصول تقلای مشترک ماست

وقتی من کَلِ دنیایی را می خواباندم

تو تب عشقی را

و نه من موفق شدم نه تو...